با بچه ها نشسته بودیم صحبت میکردیم که آقای کامیار مدیر HR شرکت وارد اتاق شد و مثل همیشه چشم های دخترها با اون برق خاص همیشگی شروع به دوییدن کردن دنبال آقای کامیار . ایشون یه مرد مجرد، حدود 40 ساله است، با موهای جو گندمی و یه تیپ کلاسیک دهه هشتادی به شدت هوشمند، که به سبک و لباس امروزی استایلیش شده. امکان نداره روزی بدون لبخند و رایحه همیشگی ادکلن تام فوردش وارد شرکت بشه. آدمی بسیار موفق، که تو شرکت های خیلی بزرگی کار کرده، و رزومه سنگینی داره..
وقتی وارد اتاق شد مثل همیشه دخترای شرکت یهو مثل صفحه نیازمندی های روزنامه همشهری سرشار از تقاضا هایی شدن که فقط به دست ایشون گره هاش باز میشد و آقای کامیار با لبخند مبهوت کننده و صدای خش دارش، جواب یکی یکشون رو با آرامش میداد.
شخصیت این آدم و میتونم در زمره نادری از اقوام این جامعه بگونجونم، آدمی به شدت قاطع و مهربان که همه دوس داشتن ایشون یه کاری رو بهشون محول کنه تا پس از پایان کار مورد توجه و تقدیرش قرار بگیرن.
قشنگ از رفتار آقایون شرکت معلوم بود که دوس داشتن ایشون رو الگو خودشون قرار بدن، گاهی یکی ادلکلنش و میزد و بعضی ها طریقه لباس پوشیدنش رو کپی میکردن.
اما هیچوقت، هیچکس کامیار نمیشد، چون راز کار کامیار جای دیگه ای بود احتمالا..
همه این داستان و براتون تعریف کردم تا به اینجا برسم که یه روز رفتم پیشش و از اونجایی که میدونستم به تمام سوالاتم جواب میده، و چون رابطه خوبی هم باهاش داشتم ،خیلی مستقیم پرسیدم شما چرا انقدر شخصیت محبوبی داری؟
مثل همیشه با لبخند شروع کرد به جواب دادن:
خب راستش از دید من جذابیت انسانها در نحوه برقراری ارتباطشون با همدیگه است، اینکه بتونن از قدرتمند ترین نیرویی که بهشون عطا شده بهترین استفاده رو بکنن، یعنی قدرت کلام.
من همیشه اینطوری شبیه الانم نبودم و مدت ها قبل، حتی تو صحبت کردن های روزمره هم دچار مشکلات عدیده ای بودم تا اینکه با دکتر هلاکویی آشنا شدم و بعد از مشاوره های تلفنی که با ایشون داشتم به راز کلمات پی بردم و اینکه فهمیدم قواعد و پروتکل هایی وجود داره که باعث میشه شما افراد رو تبدیل کنید به مخاطبین کلمات خودتون و آدمها از شنیدن صدای کلمات شما لذت ببرن، و این امر محقق نمیشه مگر با این قواعد....
میخواست راز اینکه مردم چرا دوسش دارن و به حرفاش گوش میدن و برام برملا کنه و منم مثل آدم هایی که نقش گنج پیدا کردن مشغول مکاشفه تو کلماتش بودم..
خب: وقتی میخوای با مردم، همکارات و عزیزانت صحبت کنی سعی کن دوسشون باشی، چطور میشه کسی و دوست نداشت و انتظار داشت که اون شخص از صحبت های ما لذت ببره. وقتی حس دوست داشتن به مخاطبت و در خودت خلق کردی کافیه که این 7 اصل رو از کلماتت محو کنی تا مخاطبت در وحله اول هیچ احساس بدی به کلمات نداشته باشه.
Gossip :
به معنای شایعه پراکنی و غیبت کردن
هیچ وقت پشت سر دیگران صحبت نکن، اگه مردم صحبت کردن تو سکوت کن، هیچ خبر و شایعه ای رو پخش نکن.اگه خبری شنیدی از مردم واقعا نیازی نیست که به نفر بعدی انتقال بدی، خودش موبایل داره و از همه چیز خبردار میشه.مردم به کسانی که پشت سر بقیه صحبت میکنند اعتماد ندارند چون شک ندارند که پشت سر اونها هم میتونید صحبت کنید.
Judging :
به معنای قضاوت کردن
هیچ وقت کسی و قضاوت نکن، تو حق نداری برای دیگران نسخه بپیچی، چون تو شرایطشون نبودی و با کفش اونها راه نرفتی و فقط به صحبت هاشون گوش کن، هیچ کس دوست نداره قضاوت بشه.
Negativity :
به معنای منفی بودن و منفی بافی
هیچ وقت منفی بافی نکن، درصحبت ها مایوس و غمگین نباش و همیشه در حین صحبت کردن حس شخصی رو داشته باش که همین الان لاتاری برنده شده و خوشحال و سرزنده است و حرف های انرژی بخش میزنه و از فکرهای بد و منفی دوری میکنه.
Complaining :
به معنای شکایت کردن
هیچ وقت گله و شکایت از چیزی و یا کسی نکنو از همه چیز در صحبت هایت رضایت داشته باش. مردم از افرادی که گلایه میکنند بیزارند چون در زندگی شخصی خودشان به اندازه کافی مشکل دارند.
Excuses :
به معنای بهانه گیری
هیچ وقت در صحبت هایت بهانه گیری نکن و کسی را مقصر ندون. آدم ها با بهانه گیری بی مسئولیتی را در نهان خودشان به منصه ظهور می گذارند و اطرافیان را از خود دور میکنند.
Lying :
به معنای دروغ گویی
هیچ وقت دروغ نگو حتی مصلحتی، حتی به اصطلاح خالی نبند، افراد دروغگو همیشه مورد تمسخر قرار میگیرند و جایگاه متزلزلی در اجتماع دارند.مردم افراد صادق را بیشتر دوست دارند و بیشتر به ایشان احترام میگذارند.
Dogmatism :
به معنای تعصب بی جا
هیچ وقت در صحبت هایت طرف داری بیش از حد نکن و متعصب از هیچ چیزی دفاع نکن و حرف های دیگران را راحت بشنو و از هیچ چیزی بت نساز که دیگران به تو به چشم یک انسان دگم و متعصب نگاه نکنند و در فرار از تو نباشند.
این 7 اصل بازدارنده هایی هستند که باعث دوری ما از دیگران میشوند و با فاکتور گرفتن این صفت ها از کلاممان باعث میشویم که مردم به ما گوش فرادهند.
و اما جذابیت کلام، حالا با اضافه کردن این رفتار و صفت ها به کلام و صحبت هایمان مسبب شیفتگی مخاطبین میشویم :
Honesty, be clear and straight :
صداقت در کلام
همیشه صادق باش و درست ترین و صادقانه ترین اتفاق هارا بیان کن حتی اگر به ضرر خودت و یا مخاطبت باشد و سعی نکن که با دروغ که قبلا توضیح دادم ترحم کنی به افراد و حقیقت را از ایشان دریغ کنی.
Authenticity, be yourself :
معتبر باش
همیشه خودت باش و برای کسی فیلم بازی نکن و بهترین نسخه از خودت را در روابط با آدم ها ارائه بده و اجازه بده که امضا شخصیتت در اذهان شکل ببندد.
Integrity, be your word :
سر حرفت باش
همیشه سر حرفت باش،اجازه بده اطرافیانت به حرفها و کلماتت اعتماد کنند، افرادی که سر حرف و قول هایشان می مانند بسیار جذاب هستند.
Love, wish them well :
مردم را دوست بدار
همیشه مردم را دوست داشته باش و با احساسات خوب با آنها صحبت کن، نسبت به هیچ کس، حس نفرت نداشته باش و برای همه آدمها خیر و خوبی بخواه.
اینها اصولی است که من در کلامم به کار میبندم و با این استاندارد ها کلماتم را راهی گوش مخاطبینم میکنم.
در نهایت استفاده از فنون بیان: گاهی باید بسیار آرام صحبت کرد تا مردم سکوت کنند تا بتوانند صدایت را بشنوند ،گاهی باید بلند صحبت کنی تا اهمیت کلماتت به گوش مخاطبت برسد، گاهی باید در بین کلماتت چندین ثانیه سکوت کنی تا زمان بدهی که کلامت را تحلیل کند و این سکوت باعث کاشت محکم تر کلام تو در ذهن ایشان شود، بخاطر داشته باش که تو کلمات را در ذهنت استادانه طراحی میکنی و سپس به وسیله قدرت صدایت آنها را خلق میکنی.
تو خداوند کلماتی هستی که جنگ، عشق، صلح، نفرت، انتقام، بخشش را در طول تاریخ رقم زدند...! و انتخاب در استفاده از کلمات با توعه.
و بهم پیشنهاد کرد که این ویدیو را برای درک بیشتر این فنون ببینم:
و در آخر از من تشکر کرد که به حرفهایش گوش دادم و گفت :
"در هر جایگاهی از مردم قدردانی کن، چون قسمت اعظمی از زندگی ما را جامعه و ارتباطات می سازند و جامعه و ارتباطات را مردم میسازند."
سخنوری قدرت کلام فن بیان شایعه قضاوت بهانه گیری دروغ تعصب صداقت کلام مردم
