انسان

تغییر اندیشه های نادرست به اندیشه‌های درست

به اشتراک بگذارید

تا به حال در سطح جامعه با کسانی روبرو شده اید که درعین حال که اصرار به درستی افکار و حرف‌هایشان دارن، دیدگاه‌های غلط خود را نیز به دیگران تحمیل می‌کنند؟ حتما در بین دوستان خود اشخاصی را میشناسید که فارغ از رابطه احساسی یا دوستانه تان آن شخص همیشه فکر می کند که درست می‌اندیشد و همیشه خود را محق می‌داند اجازه صحبت کردن به دیگران را نمی‌دهد، شونده خوبی نیست، وسط صحبت دیگران می‌پرند و همچنان خود را منطق مطلق تلقی می دارد.

مروز رویکرد این مقاله هیچ سنخیتی با فردیت این اشخاص ندارد، بحث ما اینجاست که درستی و نادرستی چیست؟ واز کجا سرچشمه می گیرد؟

شیوه تفکر انسانها بنا به موقعیت های مختلف در طول زندگی و نحوه قضاوت افراد و موضوعات و جبر‌های اجتماعی موجود در پیرامون سبب می‌شود که با مدل های مختلف تفکری روبرو شوند و نظریات متفاوت در زندگی داشته باشند و تمام این موارد انتخابات درست و نادرست ما را تشکیل می‌دهند.

همین جاست که کلمه درست و نادرست در بستر اجتماعی معنا می‌گیرد، چیزی که او دوست ندارد یا در زندگی برایش اتفاق نیافتاده و تجربه نکرده است بد است و چیزی که تو مدام در باره آن شنیده ای یا پدرت سالهاست تکرار کرده است و یا برادر من به آن اعتقاد دارد درست است.

اینجاست که با تکنولوژی مرموز تفکری به نام فیلتر های ذهنی روبه‌رو می‌شویم که واقف شدن به آن، شناخت و کندوکاو در آن موجب می شود، تبدیل به یک شخصیت کاملا متفاوت نسبت به قبل شویم و مملو از یک فرا آگاهی در تقابل با نقص های شخصیت خویش شویم.

فیلتر ذهنی چیست؟

آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده اید که ممکن است تفکرات و یا باورهایی که دارید غلط باشند؟ ممکن است جریان های فکری که روی آن‌ها پافشاری دارید و یا دنبال می‌کنید نادرست باشند؟ آیا ممکن است کاری را که برای سالهاست انجام داده اید و یا اندیشه ای که بر آن راسخ هستید نادرست باشد؟ اینجا غرض از درست یا نادرست بودند به این معناست که این تداوم رفتاری و یا باوری که به شیوه خودمان یا نزدیکانمان سال هاست درگیر آن هستیم ممکن است مغایر با رفتار جمعی جامعه باشد و یا در سطح پایین تر و حتی بالاتر از فرهنگ و دانش امروزی جامعه قرار گیرد.

پس درست و نادرست بودن تنها به معنای اختلاف نظر درسطوح مختلف تفکری و رفتاری است. البته به غیر از نادرست هایی که به لحاظ انسانی و جامعه جهانی نادرست هستند. نادرست هایی که منجر به صدمه یک انسان و یک جامعه می‌شود. نادرست هایی که باعث نزول تفکر و باورهای انسانی می شود که اکثراً از جبرهای اجتماعی نشأت می گیرند.

جبر اجتماعی چیست؟

پیرامون یک انسان او را در نقش های مختلفی قرار می‌دهد که ممکن است گاهی آن نقش مغایر با اخلاقیات جامعه جهانی باشد. گاهی فرد به دلیل عدم دانش، در جریان این نقض اخلاقیات نمی باشد. به طور مثال کودکی را در نظر بگیرید که در روستایی در کشوری دور زندگی می کند و به دلیل کم بودن سن از دانش کافی برخوردار نیست و هنوز مانند ضبط صوتی در پی جمع کردن مطالب محیط است.  زمانی که همبازی هایش گربه ای را در گونی می اندازند و با چوب کتک می زنند و به گربه صفت دزد می دهند باوری را در کودک می‌سازند که ممکن است تا میانسالی و یا انتهای عمر مهمان ذهن کودک باشد که گربه بد است گربه دزد است و باید گربه هارا کشت.

بد بودن همه گروه‌های عالم فیلتر ذهنی است که امروز هم آن کودک در سن ۴۰ سالگی دارد و رفتار همبازی های کودک جبراجتماعی است که باعث ظهور این تفکر شده است.

حال با این الگوی کلی و برگشتن به گذشته می توان به تمامی فیلتر های ذهنی که ما را در بند گرفته اند فایق گردیم. چه جبرهای اجتماعی زیادی در کودکی که داشته ایم وامروز بر درستی آنها مصمم هستیم.

خیلی سخت نیست، کافیست یک چراغ قوه در دست بگیریم و در مراحل رشدمان تا به امروز، دنبال فیلترهایی بگردیم که رفتارهای امروزمان را شکل داده اند و بررسی کنیم که کدام یک از آنها با ذات جامعه انسانی و جهانی مغایر است.

همه ما سرشار از مشکل هستیم به این علت که از دوران جهل کودکی به دوران بزرگسالی پا می گذاریم. شاید اگراز بزرگسالی به کودکی می رسیدیم هیچ وقت درگیر این تصحیح رفتاری نبودیم. این خودش تصدیقی بر این نظریه است که همه انسان‌ها سرشار از نقص هایی هستند که تنها با انعطاف پذیری شخصیتی و فراپذیری می‌توانند این نقص ها را تصحیح کنند و اندیشه‌های درست را جایگزین اندیشه های نادرست کنند.

فلسفه زندگی سبک زندگی اندیشه مثبت اندیشی رفتار اجتماعی

دیدگاه
اگر دیدگاهی نسبت این مطلب دارید عنوان کنید

مطالب بعدی